جهارة. [ ج َ رَ ] (ع مص ) دیداری گردیدن مرد. (منتهی الارب ). || فخیم و بزرگ شدن کسی در جلو چشم بیننده . (اقرب الموارد). زیبا شدن . بزرگ داشتن کسی در چشم دیدار. (تاج المصادر بیهقی ). || بلندسخن شدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). بلندآواز شدن . (زوزنی ). آواز بلند برداشتن . (تاج المصادر). رجوع به جُهورة شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.