جنی . [ ج َ نا ] (ع اِ) میوه ٔ تازه و چیده . || خرمای تر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || انگور. (ذیل اقرب الموارد). || عسل . (ذیل اقرب الموارد) (متن اللغه ). || زر. (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد). || شبه ٔ سفید. (منتهی الارب ). ج . اجناء. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سماروغ . (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد). || گیاه و مانند آن . (منتهی الارب ). کلأ. (ذیل اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.