جنب . [ ج ُ ن ُ ] (ع ص ) بیگانه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). غریب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء).
- جارالجنب ؛ همسایه از غیر قوم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
|| نافرمان . || آنکه بر وی غسل واجب شده باشد بسبب جماع و خروج منی . واحد و جمع و مؤنث و مذکر در وی یکسان است ، و گاهی گویند هما جنبان و هم اجناب و جُنُبون ، ولی نگویند هی جنبة بتأنیث . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و این اسم هایی است که جاری مجرای مصدر است .(از اقرب الموارد). فاعل و مفعول جماع کرده ٔ غسل نکرده را گویند.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.