جناغ . [ ج َ ] (اِ) استخوانی که قفسه ٔ سینه را در خط وسط و جلو محدودمیکند و 7 زوج دنده های حقیقی قفسه ٔ سینه از طرفین بوسیله ٔ غضروفهای دنده یی به آن متصل میشوند و در قسمت انتهایی آن نیز 3 زوج دنده های کاذب بوسیله ٔ غضروفشان بغضروف دنده های بالاتر متصل میشوند. استخوانی است خنجری شکل و فرد و طویل که در قسمت قدامی و میانی قفسه ٔ سینه قرار دارد. در تداول با کسر اول تلفظ کنند. || استخوانی که جلو سینه ٔ مرغ است . || استخوانی بشکل V در مرغ که توسط آن شرطبندی کنند. (فرهنگ فارسی معین ). || شرطی و گروی که دو کس با هم بندند. (فرهنگ فارسی معین ) (برهان ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.