جفت و جلا کردن . [ ج ُ ت ُ ج َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نظیر ریش و گیس بهم بافتن . پشت هم انداختن . (امثال و حکم دهخدا). حقه جور کردن . پشت هم اندازی کردن : شبانه روز کارش جفت و جلا کردن و مال مردم به مفت بردن است . (فرهنگ عوام ). || مرتب کردن : این در را خوب جفت و جلا کرده اند. (فرهنگ عوام ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.