جعب . [ ج َ ] (ع مص ) برکندن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || بیفکندن . (تاج المصادر بیهقی ). افکندن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). هوکندن . (زوزنی ). || برگردانیدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || فراهم آوردن . جمع کردن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (زوزنی ). || تیردان ساختن . ترکش ساختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.