جساد. [ ج ِ ] (ع اِ) زعفران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ) (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). زعفران . شَعَر. فَید. مَلاب . عَبیر. مَردَقوش . (المعرب جوالیقی از ابن الاعرابی ص 316). زعفران را گویند و آنرا به عربی شعورالصقالبه خوانند. (برهان ). زعفران وامثال آن از رنگهای سرخ و زرد. (از بحر الجواهر).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.