جزف . [ ج َ ] (ع مص ) آسان گرفتن کاری را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). به آسانی و بسیار گرفتن چیزی را. (ناظم الاطباء). بگزاف گرفتن چیزی را. (از متن اللغة) (از دهار). || خریدو فروخت کردن چیزی را بدون پیمانه و وزن . (از اقرب الموارد). در پیمانه تخمین کردن . (از ناظم الاطباء): ابتاعه جزفاً؛ ای مجهول القدر مکیلاً کان او موزوناً. (منتهی الارب ). زیاده کردن پیمانه . (از متن اللغة).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.