جزعین . [ ج َ ] (ص نسبی ) بگونه ٔ جزع . منسوب به جزع :
ماهی در آبگیر دارد جزعین زره
آهو در مرغزار دارد سیمین شکم .
به جزعین پرده و قیرین عروسان
امیران را شبستان تازه کردی .
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جزعین . [ ج َ ] (ص نسبی ) بگونه ٔ جزع . منسوب به جزع :
ماهی در آبگیر دارد جزعین زره
آهو در مرغزار دارد سیمین شکم .