جریر. [ ج َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیز یا عبدالمسیح از بنی ضبیعه از طایفه ٔربیعه ملقب به متلمس . از شعرای عصر جاهلی و از مردم بحرین است . وی دایی طرفةبن عبد و ندیم عمروبن هند پادشاه عراق بود، سپس عمرو را هجو کرد و او قصد قتل شاعر کرد و جریر به شام گریخت و به ملوک آل جفنه پیوست و در حدود سال 50 قبل از هجرت در بصری از توابع حوران سوریه درگذشت . و سرچشمه ٔ این مثل عربی «اشأم من صحیفةالمتلمس » همین شاعر است ؛ زیرا وی از طرف عمروبن هند نامه ای برای عامل او در بحرین برد که در آن فرمان قتل شاعر نوشته شده بود. عامل نامه را گشود و برای جریر خواند، پس از آن او را در نهر حیره انداخت ولی نجات یافت . دیوان شعری دارد که آنچه از اشعارش باقی مانده در آن گرد آمده است . این دیوان توسط فولرس مستشرق به آلمانی ترجمه شده است . (از اعلام زرکلی ). و رجوع به عقدالفرید شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.