جرد. [ ج ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَجرَد و جَرداء، به معنی زمین بی گیاه . || انسان بی موی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): اهل الجنة جردمرد. || سواران که پیاده در آن نباشد. (از اقرب الموارد). || (اِ) چرغد و شبگیر. (ناظم الاطباء).
- جردمرد ؛ ج ِ اجرد و امرد، اولی ؛ بی موی مطلق و دوم ؛ جوانان بی موی یا پسران خوبروی . و فی الحدیث «اهل الجنة جردمرد» : دائر بر دست ساقیان سیم ساق و شاهدانی رشک خیرات حسان و خرد دلپذیر چون جان و خرد و چون بهشتیان جردمرد، مکحول ، همه شیرین و موزون و یطوف علیهم ولدان مخلدون و حور عین کامثال اللؤلؤ المکنون . (از ترجمه ٔ محاسن اصفهان ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.