جردبی . [ ج َ دَ بی ی ] (ع ص ، اِ) طفیلی . کسی که ناخوانده بضیافت آید. (منتهی الارب ) (متن اللغة). رجوع بجردبان شود. || نگاهبان نان . (منتهی الارب ) (از متن اللغة). رجوع به جردبان شود. || آنکه با دست راست خورد و دست چپ را بر طعام نهد یا آن که دست بر طعام نهد تا دیگری نخورد. (منتهی الارب ) (از متن اللغة). رجوع بجردبان شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.