جرخی . [ ج َ ] (معرب ، ص نسبی ، اِ) معرب چرخی . (یادداشت مؤلف ).رجوع به چرخ و چرخی شود. || نوعی سکه ٔ نقره ٔ ترکی عراقی که نه قرش و ربع قیمت داشته است . و این کلمه منسوب به چرخ است که کلمه ٔ فارسی است و به زبان ترکی وارد شده است . (از النقود العربیه ص 171).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.