جرجر. [ ج ِ ج ِ ] (ع اِ) نخود. || باقلا. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (ناظم الاطباء). باقلای صغیر. (یادداشت مؤلف ).جَرجَر. (منتهی الارب ) (متن اللغة) (اقرب الموارد).
- جرجر مصری ؛ ترمس . ج ، جراجر. (یادداشت مؤلف ).
|| شتر بسیارآواز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تره تیزک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). جرجیر. (ازمنتهی الارب ) (متن اللغة). شکاعی . (مهذب الاسماء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.