جراز. [ ج َ ] (ع اِ) گیاهی است بی برگ ، مانند کدویی از زمین برآید آنگاه بزرگ شود چون انسانی نشسته و بالای آن تنگ و رقیق گردد و از آن شکوفه برآید مانند خرزهره و از نیکویی آن کوهها را بهجت افزاید و از آن در چرا و خوراکی نفعی نیاید. (از ذیل اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || رجل ذوجراز؛ مرد درشت و سخت . (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارداز قاموس ). مردی است ستبر و سخت . (از شرح قاموس ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.