جذول . [ ج ُ ] (ع اِ) ج ِ جِذل . (منتهی الارب ). ج ِ جذل بالکسر، بیخ و تنه ٔ درخت و تنه ٔ درخت بی شاخ و کنده ٔ هیزم . (آنندراج ). || (مص ) راست ایستادن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). مصدر الجاذل و هوالمنتصب مکانه لایبرح شبه بالجذل .(تاج المصادر بیهقی ). || ثابت گردیدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.