جذمة. [ ج َ ذَم َ ] (ع اِ) پیه بالایین خرمابن و آن نفیس تر باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). بالای دل خرما است و آن نیکوترین اوست . (شرح قاموس ). || جای بریدگی دست . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (شرح قاموس ). جَذَمَه . (منتهی الارب ) (شرح قاموس ). رجوع به این کلمه شود. || خوشه های خرما که در یک قمع برآیند. (از ذیل اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.