جذابة. [ج َذْ ذا ب َ ] (ع اِ) موی سطبر دم اسب که بدان چکاوک را صید کنند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آلتی است که از موی درست کنند برای شکار. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). هلبة تصاد بها القنابر و هی شعر یربط و یجعل آلة الاصطیاد. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). || (ص ) تأنیث جذاب . (یادداشت مؤلف ).
- قوه ٔ جذابه ؛ نیرویی که اجسام بطرف آن جذب میشوند. (یادداشت مؤلف ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.