جدیلة. [ ج َ ل َ ] (ع اِ) خو. (منتهی الارب ). شاکلة. (اقرب الموارد). عمل علی جدیلته ، اَی علی شاکلته . (اقرب الموارد). || قبیله . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (شرح قاموس ) (از اقرب الموارد). || کرانه . (منتهی الارب ). ناحیت . (مهذب الاسماء). ناحیه . (اقرب الموارد). سوی . (شرح قاموس ). || کابک کبوتران و مانند آن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). قفسی است که بافته شده است از نی برای کبوتران و مانند آن . (شرح قاموس ). || طریقت . (منتهی الارب ). روش . طریقه . (شرح قاموس ). || حالت . (منتهی الارب ). حال . (شرح قاموس ). یقال : القوم علی جدیلة امرهم ؛ اَی علی حالتهم الاولی . (منتهی الارب ). حال و طریقه ای که بر آن جدل کنند. (از ذیل اقرب الموارد). یقال مازال علی جدیلة واحدة؛ اَی حال واحدة و طریقة واحدة. (از ذیل اقرب الموارد). || تهیگاه . (شرح قاموس ). || عزیمت در رأی . یقال : رکب فلان جدیلة رأیه . (از ذیل اقرب الموارد). || شاماکچه مانندی از پوست که کودکان و زنان حایض پوشند. (منتهی الارب ). پیراهن بی آستین و گریبانی است از چرم که ازار و شلوار میکنند از برای کودکان و از برای حایض شوندگان . (شرح قاموس ). پیراهن یا چادرمانندی است که در جاهلیت از چرم میساختند وکودکان و زنان حایض میپوشیدند. || عرافة.تقول : قطع بنوفلان جدیلتهم من بنی فلان ؛ اذا حولوا عرافتهم عن اصحابها و قطعوها. (از ذیل اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.