جدث . [ ج َ دَ ] (ع اِ) قبر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). گور بلغت تهامه . (ناظم الاطباء) (دهار). جدف ، به ابدال «ث » به «ف ». (اقرب الموارد). بهمین معنی است : شرالاحداث نزول الاجداث . (اقرب الموارد). تربت . آرامگاه . ج ، اَجدُث . الاَجداث . (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (منتهی الارب ) : و نفخ فی الصور فاذا هم من الاجداث الی ربهم ینسلون . (قرآن 51/36). خشعاً ابصارهم یخرجون من الاجداث کأنهم جَراد منتشر. (قرآن 7/54).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.