جداع .[ ج َ ] (ع اِ) سال تنگی و سختی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سال تنگ و سخت و قحط. (ناظم الاطباء). سال سخت را میگویند که مال را میبرد و هلاک میکند. (از شرح قاموس ) (از قطر المحیط) (اقرب الموارد). و از این معنی است : اجحفت بهم جداع ؛ و هی السنة لانها تجدع النبات و تذل الناس . (ازاقرب الموارد). جِداع . (شرح قاموس ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.