جحفل . [ ج َ ف َ ] (ع ص ، اِ) لشکر بسیار. (مهذب الاسماء). لشکر عظیم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ، جحافل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). یقال : جاؤا فی جحفل عظیم و التفت علیهم الجَحافِل . (اقرب الموارد). || مهتر جوان مرد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || مرد بزرگ قدر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). سید. یقال : رجل جحفل ؛ اذا کان سیداً کریماً. (ازذیل اقرب الموارد). || کلان پهلو. (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). یقال : رجل جحفل ؛ اذا کان عظیم الجنبین . (از ذیل اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.