جثوة. [ ج ُث ْ وَ ] (ع اِ) سنگ توده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پاره های سنگ فراهم آورده . (مهذب الاسماء). توده ٔ سنگ . توده ٔ خاک . (ذیل اقرب الموارد). سنگهای گردکرده . جَثوَة. جِثوَة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، جِثی ̍، جُثی ̍. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): صار فلان جثوة من تراب ؛ اَی کوة منه . (اساس ، از اقرب الموارد). || تن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جسد. (ذیل اقرب الموارد). || خدرک آتش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || قبر. گور. (ذیل اقرب الموارد). || کول گندم . (مهذب الاسماء) .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.