جثامة. [ ] (اِخ ) ابن مساحق بن ربیعبن قیس الکنانی . او را با پیامبر (ص ) صحبتی بوده است . عمر او را برسالت بنزد هرقل فرستاد. ابن منده از طریق عبدالخالق الحمص از یحیی بن ایوب از الکنانی فرستاده ٔ عمر بنزد هرقل که او را جثامةبن مساحق نیز گویند، روایت کند که در مجلس هرقل جلوس کردم و ندانستم بر روی چه چیزی نشسته ام و چون به آن نگاه کردم کرسی از طلا بود، سپس از آن پائین آمدم . پرسید چرا از روی آن برخاستی . گفتم از رسول خدا (ص ) شنیدم که از چنین کاری نهی میکرد. (از الاصابة فی تمییزالصحابة). و رجوع به لغت نامه ذیل حسان بن ثابت شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.