جبلة. [ ج ِ ل َ ] (ع ص ، اِ) روی یا پوست روی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد)(قطر المحیط) (آنندراج ). || زن درشت خلقت .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از قطر المحیط). || قوت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). || عیب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (قطر المحیط). || سختی زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (قطر المحیط) || ناقه ٔ بزرگ کوهان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || اصل . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || امت و جماعت . (از قطر المحیط) (آنندراج ). || ثوب جیدالجبلة؛ أی جیدالغزل ؛ یعنی نیکوریسمان . || رجل جیدالجبلة؛ أی غلیظ. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط) (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.