جبل . [ ج َ ] (ع مص ) آفریدن خدا کس را. (از منتهی الارب ). آفریدن . خلق کردن . (از قطر المحیط) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (المنجد). || مجبول و مجبور ساختن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). چیزی را فطری و طبیعی کسی ساختن ، یقال «جبله اﷲ علی الکرم »؛ ای فطره علیه . (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). || نرم ساختن خاک با آب . (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). || نرم شدن آهن . (منتهی الارب ) (قطر المحیط) (اقرب الموارد). || (اِمص ) گشادگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِ) فضای میان خانه ها. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ساحت خانه . (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). || درخت خشک . || جماعت مردم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (ص ) بسیار. کثیر. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). یقال : حی جبل ؛ ای کثیر. (از قطر المحیط) (اقرب الموارد). || رجل جبل ؛ مرد بزرگ خلقت . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.