جا زدن . [ زَ دَ ](مص مرکب ) چیز کم قیمت و بدلی را بجای چیز پربها و اصلی به کسی دادن . بدلی را بجای اصلی دادن یا فروختن به چالاکی و زرنگی . چیزی بد یا غیر بد را بدل چیزی بفریب نمودن یا دادن . کسی را بجای دیگری جا زدن . به اغفال حریف و طرف چیزی بد را بدل چیزی خوب به او دادن .ناچیزی بجای چیزی و ارزانی بجای گرانبهائی دادن . به قصد اضرار چیزی را از روی فریب عوض کردن . ازراء. و رجوع به جا شود. || کوتاه آمدن و عدول کردن از روی ترس و ضعف . تو زدن . حرف خود را پس گرفتن .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.