جامه دوختن . [ م َ / م ِ ت َ ] (مص مرکب ) پیراهن دوختن . لباس دوختن . تخییط :
از رشته ٔ جان جامه ٔ جانان نتوان دوخت
کز دل گره سخت برین تار فتادست .
عاجز ز ثناش فکر و خامه
بر قد فلک که دوخت جامه .
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جامه دوختن . [ م َ / م ِ ت َ ] (مص مرکب ) پیراهن دوختن . لباس دوختن . تخییط :
از رشته ٔ جان جامه ٔ جانان نتوان دوخت
کز دل گره سخت برین تار فتادست .