جاثوم . (ع اِ) خوابناک که از جا نجنبد. || کابوس . (منتهی الارب ). کابوس یعنی آنچه بشب مردم را فراگیرد وآن مقدمه ٔ صرع است و صرع نام علتی است . (آنندراج ). || خفتو. (ملخص اللغات حسن خطیب ). در سه نسخه خطی مهذب الاسماء کتابخانه ٔ مؤلف به این صور آمده است : دیو شراک . دیو بسرک . دیونسبوک . ج ، جواثیم . (مهذب الاسماء) . || سردار متحمل و بردبار.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.