ثناگستر. [ ث َ گ ُ ت َ ] (نف مرکب ) مدح گستر. مدّاح :
گمان برم که من اندر زمین همان شجرم
شجر که دید ثناگستر و ستایش گر.
آن ثناگستر منم کاندر همه گیتی بحق
عزّ و ناز از مدحهای شاه حق گستر گرفت .
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثناگستر. [ ث َ گ ُ ت َ ] (نف مرکب ) مدح گستر. مدّاح :
گمان برم که من اندر زمین همان شجرم
شجر که دید ثناگستر و ستایش گر.