تیزی دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) برندگی و تندی دادن . لبه یا نوک چیزی را :
سوهان فلک تا گل عدل تو شکفته ست
تیزی نتواند که دهد خار ستم را.
|| روانی دادن سخن و جزآن را :
در معرکه ٔ نظم به اوصاف رخ دوست
تیزی ز سخن میدهم آن تیغزبان را.
رجوع به تیز شود.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیزی دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) برندگی و تندی دادن . لبه یا نوک چیزی را :
سوهان فلک تا گل عدل تو شکفته ست
تیزی نتواند که دهد خار ستم را.