تیزهوشی . (حامص مرکب ) هوشیاری . هوشمندی . باهوشی . تیزویری . تیزهشی . (فرهنگ فارسی معین ) :
تا جهان داشت تیزهوشی کرد
بی مصیبت سیاه پوشی کرد.
برگفت ز راه تیزهوشی
افسانه ٔ آن زبان فروشی .
رجوع به تیزهوش و تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیزهوشی . (حامص مرکب ) هوشیاری . هوشمندی . باهوشی . تیزویری . تیزهشی . (فرهنگ فارسی معین ) :
تا جهان داشت تیزهوشی کرد
بی مصیبت سیاه پوشی کرد.