تکر. [ ت َک ْ ک َ ] (ص ، اِ) در لغت هند بمعنی مردمان صاحب ثروت و وجاهت و رؤسای ایل و صاحبان حشم که پایه شان پست تراز رای ها باشد و از اوساطالناس بالاتر و اینکه مجدالدین در قاموس بضم تا ضبط کرده گویا بر حسب لهجه ٔ عرب باشد. و در معنی این کلمه هم اشتباه کرده است . (حاشیه ٔ ادیب بر تاریخ بیهقی ص 409) : با غازیان و لشکر لاهور رفت و خراجها از تکران بتمامی بستد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 406). احمد خود آنچه باید کرد کند و مالهای تکران ستاند از خراج و مواضعت . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 408). مالی عظیم که از مواضعت بود از تکران و خراج گذاران بستد. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 409).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.