توج . (اِ) بهی را گویند و آنرا بِه ْ نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ). میوه ایست که آنرا بِه ْ و بهی گویند. (برهان ). میوه ٔ بهی . (فرهنگ رشیدی ). میوه ٔ به که آنرا بهی نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). در لاهیجان بِه ْ را گویند و در رامیان آنراشغال به نامند. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). سفرجل . (فهرست مخزن الادویه ). بهی . (الفاظ الادویه ). || فلزی که مرکب است از مس و روی و آنرا برنج نیز گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به دزی ج 1 ص 156 شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.