توازن . [ ت َ زُ ] (ع مص ) به همسنگ آمدن . (زوزنی ). هم سنگ شدن . (دهار). برابر و هم سنگ شدن دو چیز. (آنندراج ). هموزن شدن و همدیگر سنجیده گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هم سنگی . معادله . سنجیدن . سنجش . بهم سنجیدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.