تهنید. [ ت َ ] (ع مص ) دروغ گفتن . || درنگ نمودن : ماهند تهنیداً؛ دروغ نگفت یا درنگ ننمود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || دل کسی ببردن . (تاج المصادر بیهقی ). به عشق خود مبتلا کردن زن ، کسی را از نرمی و ملاطفت . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ازناظم الاطباء). || کوتاهی کردن در کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تقصیر کردن در کاری . (آنندراج ). || همچو جغد بانگ کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بانگ کردن مانند جغد. (ناظم الاطباء). || زشت گفتن و دشنام دادن . || برداشت کردن دشنام را. || بند کردن زبان رااز دشنام دشنام دهنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || شمشیر زدن از آهن هندی . (تاج المصادر بیهقی ). || تیز کردن شمشیر را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (اِمص ) نرمی و ملاطفت . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.