تنگه ٔ بغرا. [ ت َ گ َ / گ ِ ی ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از برگ بغرا است . (از برهان ) (آنندراج ). رشته ای که بدان آش بغرا می سازند. (ناظم الاطباء) :
قلیه صراف است و روغن مشتری
در میانْشان تنگه ٔ بغرا خوش است .
رجوع به تنگه شود.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنگه ٔ بغرا. [ ت َ گ َ / گ ِ ی ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از برگ بغرا است . (از برهان ) (آنندراج ). رشته ای که بدان آش بغرا می سازند. (ناظم الاطباء) :
قلیه صراف است و روغن مشتری
در میانْشان تنگه ٔ بغرا خوش است .