تنویخ . [ ت َن ْ ] (ع مص ) طاقت بخشیدن خدای زمین را که بردارد آب را: نوخ اﷲ الارض طروقةً للماء؛ یعنی زمین را طاقتی بخشید خدای که بردارد آب را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فروخوابانیدن شتر نر، ماده را تا گشنی کند، پس فروخوابید آن ماده شتر: نوخ الجمل الناقة تنویخاً فتنوخت . (ناظم الاطباء). رجوع به تنوّخ شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.