تنوق کردن . [ ت َن َوْ وُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در نظافت و پاکیزگی چیزی مبالغت کردن . || نیکو کردن خورش و لباس وآراستگی کردن در کار : ... وی اندر آن تنوق کردی تا سخت نیکو آمدی . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 106). و بر خصوص درگاه و منشی و حاجب تنوق هرچه تمامتر کرد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 92). رجوع به تنوق شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.