تنعم راندن . [ ت َ ن َع ْ ع ُ دَ ] (مص مرکب ) خوشگذرانی کردن . در ناز و نعمت زیستن . در آسایش وفراغ بال بسر بردن . خوش بودن در زندگی :
سیه نامه چندان تنعم براند
که در نامه جای نوشتن نماند.
رجوع به تنعم و دیگر ترکیبهای آن شود.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنعم راندن . [ ت َ ن َع ْ ع ُ دَ ] (مص مرکب ) خوشگذرانی کردن . در ناز و نعمت زیستن . در آسایش وفراغ بال بسر بردن . خوش بودن در زندگی :
سیه نامه چندان تنعم براند
که در نامه جای نوشتن نماند.