تمسیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) کیف امسیت گفتن کسی را؛ یعنی ، چگونه شام کردی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مساک اﷲ بالخیر گفتن . (تاج المصادر بیهقی ). مساک اﷲ بالخیر گفتن ؛ یعنی ، بخیر شام کند خدای ترا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شبانگاه چیزی آوردن و شبانگاه آوردن . (تاج المصادر بیهقی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.