تمزر. [ ت َ م َزْ زُ ] (ع مص ) باقی شیر دوشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). تمصر. (اقرب الموارد). || یک یک مکیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مکیدن . (تاج المصادر بیهقی )(ناظم الاطباء). تمصص و اندک نوشیدن شیر. (از اقرب الموارد). || مکیدن شراب اندک اندک . (زوزنی ) (از اقرب الموارد). اندک نوشیدن شراب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جرعه جرعه نوشیدن . و اندک نوشیدن . (ناظم الاطباء). || بیکبارگی نوشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به تمزز شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.