تمامة. [ ت َ م َ / ت ِ م َ ] (ع مص ) کامل و تمام گردیدن : تم تماماً و تماماً (مثلثتین ) و تمامة و تمامة. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کامل شدن عده ایام ماه به 30 روز. (از اقرب الموارد). || تمام کردن و استمرار کردن بر چیزی : تم به و علیه و منه قوله ، فان نکل و تم علی الاباء؛ ای مضی علی الانکار. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رجوع به تم و تمام شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.