تماسیح . [ ت َ ] (ع اِ) نهنگان . این جمع تمساح است که به معنی نهنگ باشد. (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). ج ِ تمساح . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) :
ابر هزبرگون و تماسیح پیل خوار
با دست اوست ، یعنی شمشیر اوست ، ای .
رجوع به تمساح شود.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تماسیح . [ ت َ ] (ع اِ) نهنگان . این جمع تمساح است که به معنی نهنگ باشد. (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). ج ِ تمساح . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) :
ابر هزبرگون و تماسیح پیل خوار
با دست اوست ، یعنی شمشیر اوست ، ای .