تقیض . [ ت َ ق َی ْ ی ُ ] (ع مص ) مانندگی کردن . (تاج المصادر بیهقی ).مانند و مشابه شدن . || آماده شدن جهت کسی و سببی برانگیختن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بیوفتیدن دیوار. (تاج المصادر بیهقی ). شکافتن دیوار و فرودریدن و ویران شدن و افتادن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پاره پاره شدن خایه ٔ مرغ . (تاج المصادر بیهقی ). شکستن بیضه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.