تقطی . [ ت َ ق َطْ طی ] (ع مص ) (از «ق طو») درنگ و تأخیر نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فریب دادن یاران خود را. تقطی لاصحابه . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برگردیدن : تقطی بوجهه ؛ برگردانید روی خود را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برنشستن جای برنشست . (منتهی الارب ). بر ترک اسب برنشستن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (ع مص ) (از «ق طی ») اندک اندک برآمدن دلو از چاه بجهت بسیاری آب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.