تقرش . [ ت َ ق َرْ رُ ] (ع مص ) فراهم آمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جمع کردن مال . (از اقرب الموارد). || پاک شدن از امور نابایست . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کسب کردن . (زوزنی ). ورزیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گرفتن چیزی را اولافاولا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || چسبیدن چیزی . (از اقرب الموارد). || در یکدیگر رفتن نیزه ها در جنگ . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.