تقده . [ ت ِ دَ / ت َ دَ / ت َ ق ِ دَ ] (ع اِ) گشنیز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گشنیز و کزبره . (ناظم الاطباء). به لغت بربر گشنیز را گویند و آن رستنیی باشد که بیشتر در آشهای بیمار کنند و بعربی کزبره خوانند. (برهان ). بزبان اهل بربر گشنیز را گویند... که فارسی نخواهد بود. (انجمن آرا). کزبره . (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 99). کزبره بری است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). صاحب نشوءاللغة کُزبُرَة را کلمه اعجمی و مرادف آن را تِقْدَة کلمه ٔ متروک عربی آورده است . رجوع به همین کتاب ص 94 شود. || زیره ٔ رومی . || دیگ افزار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.