تقتیر. [ ت َ ] (ع مص ) نفقه را بر عیال تنگ گرفتن .و قوت روزگار دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نفقه را بر عیال تنگ کردن و قوت روز گذاردن . (آنندراج ). تنگی کردن در نفقه ٔ عیال . (غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد) : نمیتوانم که بر نفس خویش و اقارب و اتباع تنگ گیرم و به تقتیر روزگار گذرانم . (تجارب السلف هندوشاه ص 33). || گوشت را برای شیر در زبیه نهادن تا بوی آن دریابد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بلند شدن بوی بریانی و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). برآمدن بوی گوشت . (از اقرب الموارد). || به پشم و صوف شتر دود کردن تا شکار بوی شکاری را درنیابد. || بر خاک و غبار و مانند آن برافکندن کسی را. || برانگیختن بوی . || قرین یکدیگر گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.