تفوق . [ ت َ ف َوْ وُ ] (ع مص ) فراخی نمودن در عیش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || فواق فواق مکیدن بچه شیر را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نوشیدن چیزی بعد چیزی . (از اقرب الموارد). || فواق به فواق دوشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || انفاق کردن بر مهل . || ترفع بر قوم . (از اقرب الموارد). برتری نمودن . (غیاث اللغات ). افزونی داشتن بر چیزی . (آنندراج ). برتری و بالایی . (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.